ﺳﻪشنبه 29 اسفند 1402
EN

مسعی

مسعى‏

مسعى، ميان كوه صفا و مروه است كه حاجيان بايد در آنجا سعى كنند. سعى از اعمال اصلى عمره و حج است و خداوند در قرآن كريم از صفا و مروه به عنوان شعائرالله ياد مى‏كند. در قرآن كريم اينگونه از صفا و مروه ياد شده است: (إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَة مِنْ شَعائِرِ اللهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِما وَ مَنْ تَطَوَّعَ خَيْراً فَإِنَّ اللهَ شاكِرٌ عَلِيمٌ‏) بقره: ۱۵۸
صفا و مروه از شعائر الهى است، چون كسى كه حج يا عمره بگزارد بر او گناهى نيست كه بين آن دو را بپيمايد و هر كس به دلخواه كار خيرى بجا آورد همانا خداوند قدردان و داناست.
۱. صفا و مروه
كوه صفا در قسمت جنوب شرقى مسجدالحرام و كوه مروه در ناحيه شمال شرقى آن است. صفا و مروه دو كوه كوچكى بوده است كه اولى در دامن كوه ابوقُبَيس و دومى در دامن كوه قُعَيْ قعان قرار داشته است. اين نقطه پايين وادى بوده و چنان معلوم مى‏ شد كه شخص در طى مسير ميان صفا و مروه، از بالاى مروه به پايين رفته و دوباره در طرف مروه بالا مى‏ آمده است. اين فاصله به مرور ايام به احتمال، در جريان توسعه زمان مهدى عباسى، هموار شده و آثار وادى از بين رفته، و به مرور زمان به وضعيت جديد، تغيير منظر داده است.
بخشى از كوه صفا همچنان باقى مانده است. تا سال ۱۳۷۴ شمسى (۱۴۱۶ ق.) بخشى از كوه مروه برجاى مانده بود؛ اما در اين سال، به هدف گسترش محدوده دور زدن سعى كنندگان و براى راحتى آنان، قسمت باقى‏ مانده را برداشتند و در انتهاى آن، درى به بيرون گشودند. اما بخش عمده‏ اى از كوه صفا همچنان برقرار مانده و زائران براى قرائت قرآن بر آن مى‏ نشينند. در حال حاضر اين قسمت نيز مسدود شده و امكان رفتن روى بخش باقى مانده صفا هم نيست. طبعا بخشى از آن هم سنگفرش شده و براى سعى، نياز به بالارفتن بر بخشى از كوه كه آشكار است، نيست.
۲. در روايات
۲. ۱. فضيلت مسعى‏
• پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «چنانچه هفت دور ميان صفا و مروه سعى كنى، خداوند اجر كسى را كه پياده از وطنش به حج برود، براى تو منظور مى‏ كند و همچنين اجر كسى كه هفتاد بنده مؤمن را آزاد كند در نامه تو ثبت گردد.»
• امام صادق عليه السلام فرمودند: «هيچ بقعه‏ اى در روى زمين دوست داشتنى‏ تر از مسعى نيست، چرا كه هر زورگويى در آنجا تحقير مى‏شود.».
• امام صادق عليه السلام: نزد خداوند، هيچ بقعه‏ اى محبوب‏تر از محلّ سعى نيست؛ زيرا هر گردن كشى در آن، خوار مى‏ شود. سعى بين صفا و مروه واجب شده است براى خوار كردن جبّاران.
۲. ۲. حكمت سعى‏
قرآن‏
(إِنَّ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةَ مِن اللهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِ أَن يَطَّوَّفَ بِهِمَا وَ مَن تَطَوَّعَ خَيْرًا فَإِنَّ اللهَ شَاكِرٌ عَلِيمٌ؛ صفا و مروه، از شعائر خداست. پس هر كس حجّ و عمره خانه خدا را به جا آورد، عيبى ندارد كه بين آن دو طواف (سعى) كند. و هركه نيكى انجام دهد، خداوند، سپاس‏گزار و داناست).
حديث‏
• امام صادق عليه السلام: سعى بين صفا و مروه، از آن جهت واجب شد كه شيطان، خود را به ابراهيم عليه السلام نشان داد. جبرئيل عليه السلام به ابراهيم عليه السلام دستور داد كه به او حمله كند. شيطان هم گريخت. از اين رو، سنّت «هَروَله» قرار داده شد.
• قرب الإسناد- به نقل از على بن جعفر-: از ايشان (امام كاظم عليه السلام)، در باره سعى ميان صفا و مروه پرسيدم. فرمود: به خاطر سعى ابراهيم عليه السلام، قرار داده شده است.
۲. ۳. ادب سعى‏
• امام صادق عليه السلام فرمود: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله، وقتى از طواف و دو ركعت نماز آن، فراغت يافت، فرمود: «از جايى آغاز مى‏ كنم كه خداوند، به آن آغاز كرده است. خداوند عزوجل مى ‏فرمايد: (إِنَّ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةَ مِن شَعَاعرِ اللهِ‏؛ صفا و مروه، از شعائر خداست) ».
• پيامبر خدا، هر گاه بر صفا مى ‏ايستاد، سه بارتكبيرمى‏ گفت و مى‏ فرمود: «جز خداى يكتا، معبودى نيست. شريكى ندارد. سلطنت و ستايش، از آنِ اوست و او بر هر چيزى تواناست». اين كار را سه بار انجام مى‏ داد و دعا مى‏ خواند و مانند همين را در مَروه نيز انجام مى ‏داد.
• امير مؤمنان عليه السلام وقتى از صفا بالا مى‏ رفت، رو به كعبه دست‏هايش را بالا مى‏ برد و مى‏ گفت: «خدايا! همه گناهان مرا ببخشاى. اگر باز هم گناه كردم، تو هم باز ببخشاى. تو بخشاينده مهربانى. خدايا! با من چنان كن كه تو شايسته آنى. اگر آن گونه كه تو شايسته آنى با من رفتار كنى، مرا مى‏ آمرزى و اگر عذابم كنى، تو از عذابم بى‏ نيازى، ولى من به رحمت تو نيازمندم. اى آن كه به رحمت او محتاجم! بر من رحم كن.
خدايا! با من چنان مكن كه من، شايسته آنم، كه اگر چنين كنى، عذابم خواهى كرد، بى آن كه بر من ستم كنى. در حالى هستم كه از عدل تو پروا دارم و از ستمت نمى‏ ترسم. اى دادگرِ بى‏ستم! بر من، رحم كن».
• محمّد بن عمر بن يزيد، از يكى از يارانش نقل مي كند: پشت سرِ امام كاظم عليه السلام بالاى صفا يا مروه بودم و او بيش از اين دو سخن، چيزى نمى‏ گفت: «خدايا! از تو مى‏ خواهم حُسن ظنّ به خودت را در هر حال، و نيّت صادق در توكّل بر تو را».
• امام صادق عليه السلام: هر كه مى‏ خواهد ثروتش افزون شود، ايستادن بر صفا و مروه را طول دهد.
• امام صادق عليه السلام: ميان صفا و مروه منشين، مگر از روى خستگى.
۲. ۴. پاداش سعى‏
• پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: حج‏گزار… وقتى بين صفا و مروه سعى كند، از گناهانش بيرون مى‏ آيد.
• امام زين العابدين عليه السلام: فرشتگان، براى كسى كه ميان صفا و مروه سعى كند، شفاعت مى‏ كنند و شفاعتشان در باره او پذيرفته مى‏ شود. چون پذيرش شفاعتشان را خداوند بر خود واجب كرده است.
۳. مسعي پيش از اسلام
سعى ميان صفا و مروه، همانند ديگر مشاهد حج، يادگار اسماعيل عليه السلام و هاجر عليهاالسلام است. مسْعى‏ در دورانى كه ابراهيم عليه السلام طفل شيرخوارش اسماعيل را با مادر او هاجر عليهما السلام، از فلسطين مهاجرت داد و آنان را در مكه در كنار بيت‏ الله الحرام سكنى‏ داد؛ هيچ انسانى و شايد هيچ حيوانى در آنجا نمى‏ زيست و جز كوه ها و سنگ ها و صخره‏ ها و بوته‏ هاى خار و خاشاك در آن منطقه به چشم نمى‏ خورد.
مكه در آن زمان حالت اوليه طبيعى خود را داشت و هيچ يك از قسمت هاى زمين آن، حتّى به اندازه وجبى دست اصلاح و تعمير به خود نديده بود. بنابراين، زمين مسعى‏ در بين صفا و مروه نيز به صورت كنونى نبوده بلكه پستى‏ها و بلندي هاى غير منظّمى بوده كه حركت در آن همواره به صورت بالا رفتن و پايين آمدن انجام مى‏ گرفته است و بلكه اين وضعيت در تمامى راه هاى مكه حاكم بوده است.
از دوران پيامبرى اسماعيل عليه السلام وقتى مردم به اين ديار آمدند و در اطراف آن ساكن شدند، به تدريج اصلاحاتى در اين سرزمين انجام دادند.
در روايات آمده است، زمانى كه هاجر در جستجوى آب بود، هفت بار ميان كوه صفا و مروه رفت و برگشت. اين يك سنت ابراهيمى بود كه حتى در جاهليت نيز سعى بين صفا و مروه جزو مراسم حج به شمار مى‏ آمد؛ جز آنكه بتى در اين سو و بتى در سوى ديگر قرار داشت و وقتى سعى كنندگان به بت‏ها مى‏ رسيدند، آنها را استلام مى‏ كردند. تصور مردمان جاهليت بر اين بود كه اين دو بت با نام‏هاى اساف و نائله، زن و مرد زناكارى بوده‏ اند كه تبديل به سنگ شده‏ اند! اسلام يادگار هاجر را نگاه داشت و آنچه را مشركان بر آن افزوده بودند، به دور ريخت.
۴. مسعي پس از اسلام
در صدر اسلام، محدوده مسعى بسيار عريض بود و كسانى خانه‏ هاى خود را در همين محدوده ميان مسعى و مسجد ساخته بودند. زمانى كه مهدى عباسى دستور توسعه دوم را داد، اين زمين را با خريد خانه‏ هايى كه در آن ساخته شده بود، و منهدم كردن و داخل كردن آن‏ها در مسجد در سمت باب على، و رها كردن قسمتى ديگر براى توسعه مسعى، به حالت اوّل باز گرداند. بدين ترتيب بخشى از محدوده مسعى داخل مسجد شد. با پايان يافتن كار توسعه مهدى در مسجد، مسجد، مسلط بر مسعى شد و ديگر خانه‏اى ميان آن‏ها نبود، جز آن كه‏ چيزى نگذشت كه باز كسانى خانه‏ هايى ميان مسعى و مسجد ساختند.
در دوره منصور، خليفه عباسى، براى كوه صفا پانزده پله و بر كوه مروه ۹ پله ساخته شد. اكنون ضمن بازسازى صفا و مروه، پله‏ هاى مذكور صاف و به صورت سراشيبى درآمده است.
در دوره‏ هاى قديم همچنين بر دو كوه صفا و مروه به نشانىِ نقطه شروع و پايان سعى، دو گنبد كوچك وجود داشته كه با پله به گنبدخانه‏ هاى آنها مى‏ رفته‏ اند. تاريخ اين دو به سده سوم باز مى‏ گشته و بر گنبد مروه آيه‏ إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللهِ… نقش شده بود.
در زير گنبدها و در بالاى پله‏ ها دو هشتى (گنبدخانه) وسيع براى توقف و دعا، دور زدن و همچنين استراحت وجود داشته است.
بعدها در مسعي مغازه هايي ساخته شد به گونه اي كه حجاج براي انجام سعي در واقع از ميان يك بازار عبور مي‌كردند: ناصر خسرو مى‏ نويسد: مغازه عطارها در مسعى‏ است و حجامت گران در مروه هستند. شمار دكان‏ هاى آنان بيست عدد است.
در سال ۱۳۷۷ ه. ق. گنبد صفا برداشته و دو پلكان سيمانى يكى براى صعود به صفا و ديگرى براى فرود از آن ساخته شد.
بنا بر گزارش محمد طاهر كردى كه خود پس از توسعه مسجد الحرام در دوران سعودى فاصله ميان صفا و مروه را اندازه گرفته، از صفا تا مروه ۳۷۵ متر است. درگذشته زمين مسعى ناهموار و منطقه هروله داراى شيبى بوده است كه سعى‏ كنندگان را به تندتر رفتن و هروله كردن وادار مى‏ ساخته است. اما پس از هموار كردن زمين مسعى لازم آمده است براى مشخص شدن بخشى از مسعى كه هروله كنان طى مى‏ شود نشانى‏ هايى گذاشته شود تا اين عمل تعبدى به درستى انجام گيرد.
در دوران عثمانى، محل هروله، كه حدود ۵۵ متر است، به وسيله استوانه كوچك كاشى‏ كارى شده به رنگ سبز معين گرديد و اكنون مى‏ توان آن را با چراغ‏ هاى سبز تشخيص داد.
از بررسى روايت‏هاى تاريخى مى‏ توان به دست آورد كه دو تيرك سبز، نشان‏ دهنده اين بخش از مسعى خيلى جديد نيستند و از همان سده نخست هجرت براى مشخص كردن بخش ويژه مسعى كه در آن بايد هروله كنان سعى صفا و مروه كرد نصب شده‏ اند.
۵. مسعي در عصر حاضر
از زمان حضرت ابراهيم عليه السلام تاكنون تغييرات فراوانى در زمين مسعى اتفاق‏ افتاده است. به طورى‏ كه هم اكنون هر شخص مي تواند به راحتى و آسانى در كمتر از يك ساعت سعي خود را بين صفا و مروه بجاى آورد. در صورتى‏ كه پيش از اين و در دوران هاى دور، اين حركت با سختى و مشقت انجام مى‏ گرفت؛ زيرا حجاج مى‏ بايست از اين ناحيه كه داراى پستى و بلندي هاى فراوان بود و بر روى زمينى كه گاه از صخره‏ ها و سنگريزه‏ ها و در مواردى به وسيله خاك پوشيده مى‏ شد و در فضاى مملو از غبار و گرد و خاك عبور نمايند.
مسعى تا سال ۱۳۴۱ ه. ق. بدون سقف بوده و براى نخستين بار در سال ۱۳۴۵ ه. ق. به هدف جلوگيرى از بلند شدن گرد و خاك در هنگام سعى صفا و مروه، سطح مسعى سنگفرش شد. اندكي بعد كل مسعى؛ اعم از كف و سقف با بتون مسلح به شكلى زيبا تجديد بنا گرديد. هم‏اكنون نيز مسعى داراى وسعت كافى، امكانات تهويه و سنگفرش مناسب است.
تا سال ۱۳۵۷ هجرى، فاصله ميان صفا و مروه زمينى صاف و پوشيده از سيمان بود، ليكن در ميان اين خيابان فاصله‏ اى قرار نداشت، به طورى‏كه در سرتاسر آن افراد در حال آمد و شد بودند؛ گروهى با پاى پياده و برخى سوار بر اسب و قاطر و الاغ و نيز در اين اواخر عده‏ اى از پادشاهان در حالى‏ كه سوار بر ماشين بودند، سعى را انجام مى‏ دادند. اين وضعيت، حالت سخت و پيچيده‏ اى را، بويژه براى افراد كهنسال به وجود آورده بود.
پيش از توسعه‌هاي عصر كنوني در مسجد الحرام، ميان مسعى و مسجد الحرام فاصله‏ اى وجود داشته و حتى بازارى بر پا بوده است. اما در توسعه مسجد، محدوده مسجد تا مسعى امتداد يافت و در روزگار ما، حد غربى مسعى به سمت مسجد آخرين حدّ مسجد الحرام به حساب مى‏ آيد.
مسعى در اين زمان به دو قسمت رفت و برگشت تقسيم شده و نخستين بار در سال ۱۳۴۵ ش سنگفرش شد تا غبار آن سعى كنندگان و صاحبان مغازه‏ هاى اطراف را آزار ندهد. پس از آن، اندكي بعد ديوارهاى آن را سيمان كردند و به مرور با تعميراتى كه در سال‏ هاى نخست قرن پانزدهم هجرى در آن صورت گرفت، به شكل فعلى درآمد. الحاق فضاى بيرون مسعى و سنگفرش آن براى اقامه نماز، از اقداماتى است كه در سال‌هاي اخير انجام شد. بخشى از اين فضا، محل كوه ابوقبيس است كه از جاى برداشته شد و بخش مهم‏تر آن، فضاى شعب ابى‏ طالب است كه به مرور محل مسكونى گرديد و در اين اواخر به خيابان و مغازه تبديل شد و اخيراً به صورت يك ميدان باز با سنگفرش سفيد براى نمازگزاران درآمده است. مسعى‏ تا حدود هشتاد سال پيش بدون سقف بود.
درباره اندازه‏ هاى موجود در مسعى، تا پيش از تغييرات جديد بايد گفت: طول‏ مسعى ۵/ ۳۹۴ و عرض آن ۴۰ متر بوده است. ارتفاع طبقه اول ۱۲ و ارتفاع طبقه فوقانى آن ۹ متر است.
شيعيان، همانگونه كه در طبقه دوم و سوم مسجدالحرام طواف نمى‏ كنند، در طبقه دوم مسعى نيز سعى نمى‏ كنند.
۶. آخرين تغييرات مسعي تا سال ۱۳۹۱
در تغييرات جديد، مسعى چند طبقه شده و طبقه‏ اى نيز به عنوان زير زمين ساخته شده است. به علاوه عرض آن دو برابر شده و بخش بيشترى از ميدان بيرونى مسعى، داخل محدوده مسعى قرار گرفته است.
مسعى مجموعاً هيجده در دارد كه بيرون مسعى را به داخل مسعى و از آنجا به داخل حرم متصل مى‏ كند. برخى از اين درها، با پل از روى مسعى به داخل مسجد منتهى مى‏ شود كه به اصطلاح عربى به آنها عبّاره گفته مى‏ شود. مجارى زير زمينى نسبتا بزرگى در كناره مسعى تعبيه شده تا به هنگام سيل، آب را به جهات ديگر هدايت كند تا مسعى آسيب نبيند. در حال حاضر با تغييرات جديد از بيشتر اين درها خبرى نيست يا آن كه مسير ورودى آنها از زير زمين تغيير داده شده است. تابلوهايى كه قبلا اسامى ابواب روى آنها نوشته شده بود، برداشته شده‏ اند.
در سال ۱۳۸۶ ش. براى توسعه عرضى مسعى فعاليت‏ هايى صورت گرفت. اين اقدام اين توهم را ايجاد مى‏ كرد كه بخش توسعه يافته، به لحاظ شرعى، ميان صفا و مروه نيست. در اين باره مجادلات علمى متعددى ميان عالمان سعودى درگرفت. اين مسأله در جامعه تشيع نيز مورد بحث واقع شد و آيت الله سبحانى رساله كوچكى درباره توسعه مسعى با نظر موافق نوشت. بر اساس گزارش‏ هايى كه در طول تاريخ از مسعى به دست داده شده، تغيير محل آن به تدريج از بخش غربى به شرقى قابل استنتاج است به طورى كه گفته شده است زمان مهدى عباسى، با خريدارى‏ خانه‏ هاى فراوان، محل مسعى تغيير كرده است. اين تغيير از آن روى است كه مسعى در زمان پيامبر صلي الله عليه و آله و بعد از آن در يك وادى وسيع بوده كه بعدها به يك راهروى كوچك تغيير يافته و اكنون بزرگ كردن آن به نظر بى اشكال بلكه نوعى بازگشت به وضع اوليه به شمار مى‏ آيد.
به رغم مخالفت‏ هاى چندى، دولت عربستان دست به توسعه مسعى زده و آن را دو برابر كرد. و در سال ۱۳۸۷ ش. به بهره بردارى رسيد. در حال حاضر مسعى در مقايسه با قبل دو برابر شده است.
۷. صفا و مروه (مَسْعى‏) و حوادث تاريخى آن‏
• گفته‏ اند هنگامى كه حضرت آدم صفى الله عليه السلام از بهشت رانده شد، نخست بر كوهى كنار بيت‏ الله الحرام فرود آمد، لذا آن كوه را «صفا» ناميدند؛ چون بنا به گفته خداوند، إِنَ‏ اللهَ اصْطَفى‏ آدَمَ وَ نُوحاً لذا «صفا» از نام «آدم المصطفى» گرفته شده است. حوّا  عليهاالسلام نيز بر كوهى كنار صفا فرود آمد و لذا آن را «مروه»؛ (زن) ناميدند. جبرئيل عليه السلام بر آنان نازل شد و اعمال حج را آموخت و آن دو به طواف بيت‏الله پرداختند.
• هاجر فاصله ميان كوه صفا و مروه را، كه حدود ۵/ ۳۷۷ متر بود، هفت بار در جستجوى آب طى كرد؛ قسمتى از اين مسير را كه امروزه با چراغ سبز روشن است، با اضطراب شديدى، كه ناشى از نگرانى نسبت به وضع فرزند خود بود، سريعتر پيمود و در اصطلاح «هَرْوَله» كرد. در علت نامگذارى هروله، سخنان ديگرى نيز هست؛ از جمله اين‏كه شيطان در اين مكان بر ابراهيم عليه السلام ظاهر شد و ايشان اين قسمت را تندتر پيمود. در هر حال حاجيان به ياد شدايد و سختى‏هاى هاجرعليهاالسلام، آن بانوى فداكار، در اين مكان هروله مى‏ كنند؛ يعنى به گونه‏ اى گام برمى‏ دارند كه شانه‏ ها و تمامى بدن به حركت در آيد. گفتنى است هروله براى زنان لازم نيست.

كوه صفا
• كوه صفا، همچنين مكانى است كه پيامبرصلى الله عليه و آله نخستين بار، رسالت الهى خود را از فراز آن، با اين عبارت اعلان كرد: «قُولُوا لا إلهَ إِلّا اللهُ تُفْلِحُوا»، هنگامى كه آيه: وَ أَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ اْلأَقْرَبِينَ‏ نازل شد و خداوند فرمود نزديكان خود را بيم و انذار ده، پيامبرصلى الله عليه و آله اقوام و نزديكان خود را در آن مكان انذار داد.
• در روز فتح مكّه نيز پيامبر بر فراز كوه صفا رفتند و پايان كار مشركان را اعلام كرده و مهاجران و انصار را به اتحاد و يكپارچگى و صفا و صميميت در سايه توحيد فراخواند.
• كنار كوه صفا، خانه «ارقم بن ابى ارقم»؛ يعنى‏ نخستين پايگاه مخفى توحيدى قرار داشت كه در توسعه مَسْعى‏ خراب شده است.
• از مشهورترين اماكن صفا سراى ارْقَم بن ابى ارْقَم است. كه در آغاز دعوت، اسلام در آنجا پا گرفت و در آن ايام دعوت سرّى بود. سراى ارْقَم مرز مَعْلاة است.
نزديك سراى ارْقَم و پيوسته به كوه ابوقُبَيس خانه‏ هاى سفيانيان بوده است، . از اين رو هنگامى كه خانه‏ هاى اطراف مسجد را به مسجد داخل مى‏ كردند، سراى ارْقَم بر جاى ماند.
• در نزديكى صفا سراى سائب بن ابى السّائب عائذى جاى دارد. در اين خانه اتاقى است كه بمنزله تجارت خانه پيامبر صلى الله عليه و آله بود. بعضى از سراى سائب جزء وادى شد و قسمتى از آن باقى ماند كه آن را دارسقيفه مى‏ خواندند. بزّازان و صرّافان در آنجا بودند.

كوه مروه
• كوه مروه، نيز همانند كوه صفا نكته‏ هايى دارد؛ بر فراز همين كوه بود كه خداوند به حضرت ابراهيم عليه السلام فرمان داد تا بهترين ثمره جانش؛ يعنى اسماعيل را در راه او قربانى كند.
• همچنين گويند هنگام فتح مكّه، ۳۶ بت بر روى اين دو كوه قرار داشت و بت‏هاى زيادى نيز در ميان آن‏ها بود كه همه به وسيله پيامبر صلى الله عليه و آله شكسته شدند. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله هنگام سعى، ابتدا مقدارى از كوه صفا بالا مى‏ رفت و سپس به حركتش ادامه مى‏ داد و در پايين درّه، كه آغاز محل هروله بود، راه را مقدارى سريعتر مى‏ پيمود.
• خانه عباس‏ بن عبدالمطلب عموى گرامى پيامبرخدا صلى الله عليه و آله در مسعى‏ (بين صفا و مروه) بين باب على و باب النبى قرار داشت كه در قرن دهم هجرى به نواخانه‏ اى تغيير يافت. كه از آن پس فقرا و بى‏ نوايان در آنجا سكونت مى‏ كردند. اين خانه در سال ۱۳۶۷ قمري جهت توسعه مسعي تخريب شد.
۸. منابع جهت مطالعه بيشتر:
- حج و عمره در قرآن و حديث
- التاريخ القويم لمكة و بيت الله الكريم يا ترجمه فارسي آن با نام كعبه و مسجد الحرام در گذر تاريخ
- آثار اسلامي مكه و مكدينه
- تاريخ و آثار اسلامي مكه و مدينه
- درسنامه آشنايى با تاريخ و اماكن مقدس مكه مكرمه و مدينه منوره
- سرزمين يادها و نشانه‏ ها
- تاريخ مكه (از آغاز تا پايان دولت شرفاى مكه - ۱۳۴۴ ه. ق)
- مكه و مدينه تصويرى از توسعه و نوسازى